نویسنده : محمد رضا فلاح
در باب ضرورت برنامه نیازی به سخن نیست. امام صادق (ع) فرمودند: «ثلاثٌ یَحجُزنَ المَرءَ عَن طَلَبِ المَعالی: قَصرُ الهِمَّهِ، قِلَّهُ الحِیلَه وَ ضَعفُ الرَّأیِ.»
بحث ما «کثره الحیله» (تنوع گزینههای برنامهریزی) است.
تلقی رایج از برنامه این است که برنامه باید فهرستی از فعالیتها بدهد و هر یک را در باکسهای زمانی خاص چنان میخکوب کند که خیال شخص از کاری که در آن نقطه انجام میدهد راحت باشد.
به حسب ظاهر ما دائماً در حال برنامهریزی هستیم. اما به واقع برنامه نداریم. زیرا یکی از آثار برنامه این است که من در هر زمان خاص خیالم راحت باشد که همین کار را باید بکنم. اگر من به این ثبات و سکون نرسیده باشم معلوم میشود که برنامه ندارم. پشت میز کار به فکر کارهای دیگر هستم. در کلاس درس به فکر پرداخت قبض و…. معلوم است که برنامه ندارم. استادی میگفت: موقع غذا خوردن غذا بخورید. نه هزار کار دیگر…
اما برای برنامهریزی دو طریق وجود دارد: «برنامهریزی منابع محور» و «برنامهریزی مأموریتگرا»
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.